۱۳۹۴ مهر ۶, دوشنبه

باورها و عادت ها ( 2 )



پست اول باورها و عادت ها رو قبلا پست کرده بودم تو این پست سری دوم پست های باورها و عادت ها رو براتون میگذارم امیدوام ازشون لذت ببرید.

💠 باورها و عادت ها (11)
از میان برداشتن هوو!
قزوینی ها در قدیم معتقد بودند اگر زنی هوو داشته باشد برای از میان برداشتن او، چنانچه کف دستش را زردچوبه بمالد و لباس زرد پوشیده و روز عید برود کف دستش را به هوویش نشان دهد، یک ماه نخواهد کشید که هوویش خواهد مُرد!



💠 باورها و عادت ها (12)
قزوینی ها در گذشته بر این باور بودند که اگر عروس به هنگام ورود به خانه ی داماد، انگشتش را به کُلانه در بکند، مادر داماد پس از یک ماه خواهد مُرد!
براساس همین باور بود که شب عروسی، عده ای را مامور می کردند که مراقب باشند تا عروس چنین کاری را انجام ندهد.


💠 باورها و عادت ها (13)
آداب خواستگاری
در سالیان نه چندان دور، وقتی خانواده ای برای خواستگاری دختری در قزوین می رفتند، خانواده دختر تنها با آب از آنان پذیرایی می کردند. اگر خواستگاری به نوبت دوم می افتاد، بار دیگر نیز از خانواده داماد با آب پذیرایی می شد. چنانچه دختر مورد پسند خواستگار قرار می گرفت و داماد را نیز پدر و مادر عروس می پسندیدند؛ در بار سوم حضور خانواده داماد، با بردن شیرینی از خواستگار پذیرایی می شد.


💠 باورها و عادت ها (14)
خیاطی بی وقت
قزوینی هایی که دختر در خانه داشتند، از غروب آفتاب به بعد خیاطی نمی کردند (باصطلاح سوزن نمی زدند) و بر این باور بودند که با این کار، بخت دخترشان بسته می شود.
* این باور کم و بیش همچنان در میان قزوینیان وجود دارد و هنوز بسیاری هستند که براساس همین باور، شب هنگام خیاطی نمی کنند.


💠 باورها و عادت ها (15)
شفاخواهی در گلدسته مساجد
قزوینی ها در قدیم، چنانچه بیماری داشتند که حالش وخیم و بحرانی بود چنانچه از وضع مالی خوبی برخوردار بودند به افراد مومنی پول می دادند که در گلدسته مناره های مسجد یا پشت بام با مناجات و دعا، شفاری بیمارشان را از خدا بخواهد.


💠 باورها و عادت ها (16)
قزوینی ها بر این باورند که دوختن لباس در تن، حتی دوختن یک دگمه افتاده از لباس در حالی که فرد آن را در تن دارد، سبب ایجاد گره در زندگی و بسته شدن بخت دختران جوان خواهد شد.


💠 باورها و عادت ها (17)
قزوینی ها، اگر از صاحب منصب، بالادست و یا فرد زورمندی ستم می دیدند و قادر به مقابله با ستم و دفع ظلم آن فرد نبودند، هنگام شب اذان بی وقت می گفتند.
* اذان بی وقت گفتن، در نزد مردم قزوین معنای خاصی داشت و این اقدام به نوعی افشای ظلم و فراخواندن دیگران به یاری محسوب می شد.


💠 باورها و عادت ها (18)
رسمی که منسوخ شد!
قزوینی ها در قدیم، روزی که دخترشان عقد می شد کاسه آبی سر سفره عقد می گذاشتند و یک برگ سبز میان آن می انداختند، هنگامی که عاقد، «بله» را از دختر می گرفت، آن آب را بر سر او می ریختند و همزمان دو دختر نیز بالای سر عروس، قند می سائیدند.
* در حال حاضر، رسم آب ریختن بر روی عروس هنگام عقد منسوخ شده، اما رسم کاسه آب گذاشتن در میان سفره عقد و درون آن برگ سبز و یا گلی قرار دادن و نیز قند ساییدن بر سر عروس همچنان برقرار است.



💠 باورها و عادت ها (19)
آب جوش و اجنه
قزوینی ها، شب آب جوش به زمین نمی ریزند، مگر به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» و معتقدند که اگر بسم الله نگفته، چنین کاری کنند بچه های اجنه که پراکنده هستند، می میرند و اجنه ها، کسی که آب جوش بر زمین ریخته را دیوانه خواهند کرد!


💠 باورها و عادت ها (20)
گربه و میهمان!
قزوینی ها بر این باورند که اگر گربه ای دست و رویش را بشوید، نشانه آن است که میهمانی به قصد خانه ی آنان در راه است.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر